بنزی روسنسکی، مدیرعامل و موسس شرکت ساعت سازی Torgoen Swiss Watches است که در تولید ساعت برای خلبانها خبره است. خود روسنسکی نیز که در مقطعی خلبان بوده و بیش از سی سال در صنعت ساعت فعالیت کرده، اکنون طی مقالهای تحلیل جالبی در خصوص ساعت اپل ارائه داده. او در این مقاله گفتههای پیشین جانی آیو در خصوص با مشکل مواجه شدن صنعت ساعت سازی سوئیس را با تردید مواجه کرده است.
ما در زومیت طی این مقاله تلاش داریم با نگاهی به تحلیل این فعال حوزهی صنعت ساعت، نشان دهیم که تلاشهای اپل و سایر شرکتهای سازنده ساعتهای هوشمند خطری برای صنعت سوئیس ایجاد نخواهد کرد. بنابراین با ما همراه باشید.
صنعت ساعتسازی سوئیس با دردسر مواجه خواهد شد.
این پیشبینی رهبر بخش طراحی اپل، سر جاناتان آیو است که در مقالهای به نگارش نیک بیلتون در خصوص آیندهی تکنولوژیهای پوشیدنی ذکر شده بود. جاناتان آیو چنان به ساعت اپل واچ افتخار میکرد که گفته بود این ساختهی دست اپل صنعت ساعت سازی سوئیس را مختل خواهد کرد.
خب اپل واچ جدید اکنون رونمایی شده و ناگفتهای در خصوص آن باقی نمانده. اکنون من هم خبر جالبی برای جاناتان آیو دارم: ساعتسازان سوئیس چندان هم نگران نیستند. در ادامه به تفصیل به ذکر چراییها و چگونگیهای ارتباط میان ساعتهای سنتی با ساعتهای هوشمند نوظهور خواهیم پرداخت و تلاش خواهیم کرد از نقطه نظری تحلیلی به پاسخی در خور دست پیدا کنیم.
اول از همه آنکه، من حتی قانع نشدهام که اپل واچ در حقیقت یک ساعت باشد. اپل واچ در حقیقت یک گجت پوشیدنی درشت و کاربردی برای مچ دست است که وظایف خود را به خوبی هم انجام میدهد. اما در نظر گرفتن این مساله نیز با ارزش است که این دستگاه هرچه که هست، مردم از ساعتهای هوشمند انتظار دارند که شبیه به ساعتهای سنتی باشد و در حقیقت به دنبال اینگونه ساعتهای هوشمند نیز هستند.
برای نمونه، موتورولا با ساعت جالب Moto 360 خود موفق شده توجهات بسیاری را به خود جلب کند. این ساعت همچون نمونههای سنتی از ظاهری دایرهای و کلاسیک برخوردار است که الجی نیز به دنبالش از G Watch R پرده برداشت تا خود را به نحوی به رقابت نزدیک شدن به ساعتهای خواستنی برساند. واضح است که برای بسیاری از مردم، تنها آنچه که یک ساعت از پس انجامش بر میآید نیست که اهمیت دارد.
آنچه اپل درست متوجه شده
در کنار این اظهارات، گفتهها و بررسی صورت گرفته توسط بنجامین کلایمر که بلاگر مطرح و متخصص حوزهی ساعت به شمار میرود نیز در ایجاد ذهنیت کلی در خصوص محصول پوشیدنی جدید اپل تاثیر گذار بوده است. کلایمر طی بررسی خود شانس کار کردن با رابط کاربری اپل واچ را بدست نیاورده و تنها از منظر ظاهر، طراحی و ساختار این دستگاه را به چالش کشیده است. طی این تحلیل کلایمر به ذکر این مساله پرداخته که "اپل در سطح قیمتی مورد نظر خود، جزئیات بیشتری را در مقایسه با بسیاری برندهای سوئیسی و آسیایی در ساعت خود لحاظ کرده است".
تصور میکنم کلایمر اندکی در این میان مساله را اغراق آمیز مطرح کرده اما این اظهار نظر مشخص میکند که اپل برخی جنبههای مربوط به هنر ساعتسازی را متوجه شده و به آن توجه ویژه نشان داده است. کلایمر در ادامهی پست خود، به مشخص کردن موارد دیگری پرداخته که برای نمونه میتوان به انتخاب تم و پوستهای الهام گرفته از جهان هستی برای دو مورد از صفحههای ساعت خود اشاره کرد که به گفتهی خود او حرکتی مثبت در تاریخچه و سنت فن و هنر زمانسنجی و ساعتسازی بوده است.
اندکی تاریخچه
شروع تاریخچهی هرچیزی همیشه نقطهی خوبی برای آغاز است. هرچه باشد، صدها سال پیش از آنکه عبارت «ساعت هوشمند» این همه فراگیر شود، ساعت مچیهای مکانیکی که قادر به سنجش و نمایش دقیق زمان و محاسبهی سریع آن بودند، در حقیقت ساعتهای هوشمند دوران خود محسوب میشدند. این نوع از ساعتها ارزان و ساده بدست نمیآمدند، اما محصولاتی ضروری بودند و همین ساعتها شکوفایی دنیای مدرن را امکانپذیر ساختند.
تکنولوژی کوارتز، ساعتهای بسیار دقیق را درد دسترس همگان قرار داد و گفتن این مساله که محبوبیت آنها صنعت ساعتسازی سوئیس را با مشکل مواجه کرد حقیقت محض است. در این زمان صادرات ساعتهای مکانیکی سوئیسی با کاهش مواجه شد و تعدادی از تولیدکنندگان کوچک و متوسط به کلی از صحنهی کسب و کار محو شدند. من به خوبی پیشبینیهای نابودی و فنا برای سازندگان سوئیسی را در آن زمان هم به خاطر دارم.
اما سرانجام این صنعت بار دیگر در دههی 1980 به صحنه بازگشت که قسمتی از دلیل این رویداد را مدیون Swatch خوشساخت اما به نسبت ارزان قیمت هستیم که بسیاری از سازندگان ساعتهای سوئیسی را متقاعد کرد که در کنار تولید و فروش مدلهای مکانیکی خود، نسبت به ساخت و بازاریابی برای ساعتهای کوارتز اختصاصی خود نیز اقدام کنند.
از آن زمان تا کنون شاهد افولهای بیشتری برای ساعتهای سنتی بودهایم، که این بار انگشت اتهام را باید به سمت یک رقیب غافلگیرکننده نشانه بگیریم: گوشیهای همراه. این رشتهی کلام که بسیاری از افراد با داشتن زمان بر روی گوشی خود دیگر زحمت خرید و بستن ساعت بر روی مچ دست را به خود نمیدادند احتمالا صحت دارد. اما با این همه، باز هم نفسهای این صنعت جان سخت به شماره نیوفتاده است.
صنعتی در حال گذار
اما حال چه چیزی تغییر کرده؟ امروزه افراد در اغلب موارد ساعت مچی را بعنوان یک وسیلهی جانبی و زینتی خریداری میکنند که از یک منظر اهمیت ویژهای مییابد. ساعتهای مچی در حقیقت یکی از راههای انگشتشمار نمایش مد و کلاس شخصی برای مردان است و خرید آن نیز نمایشی از تقدیر برای صنعتگری یک ابزار سنجش زمان به شمار میرود. به همین خاطر است که با وجود مبحثی نظیر ظهور گوشیهای موبایل، آمار فروش ساعتهای مچی در حقیقت با افزایش هم همراه بوده است.
با این وجود، تصور میکنم ممکن است بتوان درسی از رویکرد اپل برای صنعتگران سوئیسی پیدا کرد. اگر اپل، یک غول تکنولوژی و نوآوری هنگام طراحی ساعت خود چنین توجه دقیق، نزدیک ویژهای به جزئیات و سنت به خرج داده است، بنابراین آیا حالت متضاد این وضعیت نیز نمیتواند صحیح باشد؟ آیا سازندگان بزرگ سوئیسی نباید به اندازهی توجه اپل به نقطه قوت آنها یعنی سنت و جزئیات هنر، به تکنولوژی و نوآوری که نقطه قوت اپل است توجه نشان دهند؟
تغییر، پیامآور فرصتهای نو
درست همانگونه که تولیدکنندگان سوئیسی آموختند که با استفاده از مدلهای الکترونیکی کوارتز به افزون ساختن رقمهای فروش خود بپردازند، آنها همچنین در آیندهی نزدیک به معرفی ساعتهای هوشمند اختصاصی خود خواهند پرداخت تا مشتریان آنها بتوانند از مزایای ساعت هوشمند در پکیجی سنتی و نوستالژیک بهرمند گردند.
ممکن است این پیشبینی اندکی دور و دراز به نظر برسد اما حقیقت این است که چنین مسالهای هم آکنون در حال رخ دادن است. برای مثال ساعت جدید Withings Activite در حقیقت یک ساعت هوشمند ظریف ساخت سوئیس است که به ترکیب "طراحی و سبک، الهامبخشی و تاریخچهی دورانها" با آنچه که مدیرعامل شرکت سازندهی آن «French-touch» مینامد پرداخته است. این اصطلاح کنایهای به وارد ساختن انقلاب الکترونیک در وسیلهای سنتی است.
تولیدکنندهی ساعتهای لوکس سوئیسی TAG Heuer هم به تازگی اعلام کرده که تصمیم دارد بزودی از ساعت هوشمند خود که البته شباهتی به اپل واچ نخواهد داشت پرده بردارد.
در هر حال باز هم حسی به من میگوید که این دو صنعت حتی اگر بتوانند مواردی را از یکدیگر یاد بگیرند، باز هم در تقابل و رقابت مستقیم با هم نخواهند بود. پر واضح است که اپل واچ از نظر کاربرد در حوزهای وسیعتر نسبت به ساعتهای مچی ساده قرار میگیرد؛ اما هیچگاه موفق نخواهد شد سمبلی از صنعتگری بشر و سنتی که عبارت «ساخت سوئیس» را هممعنای «کیفیت برتر» قرار داد باشد. ساعتهای هوشمند با آن عمر باتری کوتاه، آن مسیر گیجکننده و نامشخص، و تفاوتهای ساختاری خود به این زودیها نخواهند توانست تهدیدی برای صنعت ساعتسازی ایجاد کنند؛ اما شاید زمینهساز تغییری باشند که برای رخ دادن یک انقلاب کوارتز دیگر در این حیطه نیاز است.
ساعتهای هوشمند به هیچ عنوان برای کسی که عاشقانه هزاران دلار صرف خرید ساعتی میکند که هنر و صنعت در آن به حد کمال رسیده، و آن را به کلکسیونی از داراییهای موروثی خود میافزاید وسوسه کننده به چشم نخواهند آمد. به بیان دیگر، هیچ دلیل موجهی وجود ندارد که باور کنیم ساعتهای هوشمند جایگزین عموزادههای سوئیسی خود خواهند شد.
شما نیز از آن دسته هستید که ساعتهای سنتی را در شاخهای خاص قرار داده و تصور میکنید هیچ ابزار دیجیتالی نخواهد توانست جایگاه آنها را صلب و اشغال کند؟ یا موج تکنولوژی و گجتهای روز برایتان چشمگیرتر بوده و دنیای دیجیتال را به تاریخچهای هنری-صنعتی ترجیح میدهید؟ دیدگاه خود را از بخش نظرات با ما و سایر خوانندگان در میان بگذارید.