اکنون نزدیک به چهار هفته از معاملهی 7.2 میلیارد دلاری مایکروسافت بر سر خرید بخش موبایل و سرویسهای نوکیا میگذرد. این معامله به عنوان بخشی از استراتژی «استیو بالمر» - مدیر عامل فعلی مایکروسافت - مبنی بر تبدیل این غول نرمافزاری به شرکتی فعال در زمینهی تولید ابزارهای موبایل و ارائهی خدمات، تلقی شد. با این حال بعد از گذشت یک ماه از این معامله هنوز هم برنامهی مایکروسافت برای پیادهسازی این طرح و نقشه در هالهای از ابهام است.
مسئلهی اصلی این است که بالمر تا 12 ماه آینده مایکروسافت را ترک خواهد کرد. هفتهی گذشته و در پی وداع گریان بالمر در گردهمایی سالیانهی کارمندان مایکروسافت، وی موظف شد که در طی 12 ماه آتی، مدیری شایسته را برای پیگیری استراتژی جدید این شرکت معرفی کند. البته تلاش برای انتخاب مدیر عامل جدید از یک سو و ادارهی همزمان فعالیتهای کنونی مایکروسافت از سویی دیگر، عرصه را برای بالمر و مایکروسافت تنگ کرده است. این مسئله در روزهای اخیر و در پی موضعگیری برخی سهامداران مایکروسافت پیچیدهتر از قبل هم شده است. بنا بر گزارشی که هفتهی پیش منتشر شد، سه تن از 20 سهامدار بزرگ مایکروسافت برای تصدی پست مدیر عاملی این شرکت توسط «آلن مولالی» - مدیر عامل شرکت فورد - در تلاش هستند.
همزمان با انتشار این خبر، برخی از سهامداران دیگر نیز خواستار کنارهگیری بیل گیتس به عنوان رئیس هیات مدیره شدند. این اقدام با هدف خروج بیل گیتس از «هیات گزینش مدیر عامل جدید» صورت پذیرفت تا بدین ترتیب راه را برای توافق احتمالی بر سر انتخاب «آلن مولالی» هموارتر سازد. البته کنار گذاشتن بیل گیتس کار آسانی نیست و هنوز بسیاری از سهام دارن شرکت موافق حضور او هستند.
بعد از چندین دهه، مایکروسافت مسیر تغییر سیاست را در پیش گرفته است. «جایگزینی بالمر» به عنوان اولین قدم در راستای اجرای این استراتژی، مایکروسافت را با چالشهایی اساسی مواجه کرده است و البته بعد از این هم اتخاذ تصمیمات دشوار اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.
کاندیدهای احتمالی چه کسانی هستند؟
هم اکنون «آلن مولالی» به عنوان محتملترین گزینهی جایگزین بالمر محسوب میشود و این در حالیست که وی در اظهارات چند روز پیش خود گفته بود که مطلقا علاقهای به تصدی این پست ندارد. وی در طی مصاحبهای با نشریهی «USA Today» از پاسخ به پرسشی در رابطه با برنامههای آیندهاش خودداری نمود، اما این بار موضع ملایمتری در پیش گرفت: «من عاشق کار در «فورد» هستم و هیچ موردی برای اضافه کردن به برنامهام در فورد ندارم!»
انتخاب جایگزین بالمر پیچیده شده است
«استفان الوپ» - مدیر عامل سابق نوکیا - نیز بعد از «مولالی» گزینهی محتمل بعدی است. الوپ بعد از اعلام خبر تصاحب نوکیا توسط مایکروسافت، اکنون به عنوان مدیر ارشد اجرایی، سمت پایینتری نسبت به آنچه در نوکیا داشته اختیار کرده است. با این حال پس از تکمیل واگذاری نوکیا، وی به عنوان مدیر بخش ابزارهای موبایل مایکروسافت فعالیت خواهد داشت. با توجه به سابقهی 5 سالهی مدیریتی الوپ در نوکیا، جای تعجبی نیست که ابزارهای موبایل مایکروسافت تحت مدیریت او طراحی و تولید شوند. البته حوزهی فعالیت «الوپ» به جز مدیریت بخش موبایل، شامل نظارت بر تصمیمات بخش Xbox و تبلتهای سرفیس نیز خواهد بود. هدایت و حفظ معاون ارشدی مثل «استفان الوپ» که مسئول این بخشهای کلیدی مایکروسافت شده است، برای مدیر تازه وارد کار آسانی نخواهد بود. به عبارتی دیگر، وجود فرد برجستهای مثل الوپ، انتخاب مدیر عاملی غیر از خود او را سختتر کرده است. با به خدمت گرفتن الوپ در بخش تولید ابزار و حضور آقای «Qi Lu» با سابقهای طولانی در معاونت بخش سرویسها، بعید است که دیگر مدیران برجسته تمایلی به تصدی پست مدیر عاملی مایکروسافت داشته باشند. با در نظر گرفتن بازی قدرت میان سهامداران عمده و هیات رئیسه، این مسئله بغرنج تر از پیش نیز خواهد شد.
تحولات ساختاری «استیو بالمر» تحت عنوان «مایکروسافت واحد» و با هدف پایان دادن به کشمکشهای داخلی بین بخشهای مختلف مایکروسافت و یکپارچهسازی آنها انجام شد. اما نباید فراموش کرد که این سازش، با تکیه بر بینش رهبری قدرتمند مانند بالمر صورت پذیرفت و اکنون فقدان فردی جایگزین در این جایگاه بیش از پیش احساس میشود.
ادغام بخش موبایل نوکیا و کارمندان آن با مایکروسافت چگونه انجام خواهد شد؟
خرید بخش ابزار و سرویسهای نوکیا به این معنی است که مایکروسافت باید پذیرای 32,000 کارمند جدید باشد. البته بهرهگیری از تجربه و تخصص بسیاری از این کارکنان در زمینههایی نظیر مدیریت زنجیرهی تامین و همکاری با اپراتورهای مطرح تلفن همراه، برای مایکروسافت حائز اهمیت است، اما به احتمال بسیار زیاد، درصد قابل توجهی از این 32,000 کارمند به علت «استخدام مازاد بر احتیاج» اخراج خواهند شد. برآوردها حاکی از این است که در صورت تصمیم مدیران جدید برای کاهش هزینهها و تعدیل نیرو، حدود 18,000 کارمند فعال در بخش تولید نوکیا در خطر از دست دادن شغلشان قرار میگیرند. پیش از این و در پی تصاحب «موتورولا» توسط گوگل، نزدیک به 30 درصد از نیروی کار موتورولا یعنی حدود 5,200 کارمند اخراج شدند. به احتمال بسیار زیاد بعد از تکمیل واگذاری نوکیا و خروج بالمر، همین سیاست نیز در مورد کارمندان سابق نوکیا به اجرا در خواهد آمد.
کنترل بازار کامپیوترهای شخصی
اکنون مایکروسافت به عنوان شرکتی پیشگام در ارائهی پلتفرمهای موفق، وارد حوزهی تولید سختافزار نیز شده است. با این حال بسیار بعید به نظر میرسد که این شرکت قصد رقابت با محصولات مبتنی بر پلتفرمهای خودش (تلفنهای ویندوزفونی و کامپیوترهای مبتنی بر ویندوز) را داشته باشد. البته این شیوه توسط برخی شرکتهای بزرگ پیگیری شد و تقریبا در تمامی موارد نیز به شکست انجامید. ناکامی اپل با ارائهی سیستم عامل «نیوتن»، شکست «پالم» با ارائهی «سیستم عامل پالم» و کشمکش نوکیا با «سیمبین» نمونههایی از این اقدامات هستند. در جدیدترین این تلاشها، گوگل پس از خریداری موتورولا اعلام کرد که این شرکت به عنوان بخشی کاملا مجزا از این شرکت اداره خواهد شد. با این که گوگل با خرید موتورولا رسما وارد صنعت تولید سختافزار گردید، با این حال این شرکت موضعی کاملا بیطرفانه و حتی سختگیرانهتری نسبت به موتورولا در مقایسه با سایر تامینکنندگان در پیش گرفت. این رویکرد گوگل، مشخصا به منظور سازش و آشتی با تامینکنندگانی (مثل سامسونگ) دنبال شد که از پلتفرم اندروید استفاده میکردند.
هم اکنون مایکروسافت فعالیت در هر دو عرصهی سختافزار و نرمافزار را در پیش گرفته است; اعطای مجوز (License) استفاده از پلتفرمهای ویندوز RT، ویندوز 8 و ویندوزفون به تامینکنندگان سختافزار کماکان ادامه دارد، اما درعین حال، مایکروسافت برای تولید محصولاتی مبتنی بر این پلتفرمها نیز برنامهریزی خواهد کرد. البته بکارگیری این شیوه مایکروسافت با چالشی جدی مواجه میشود; دنبالهروی مایکروسافت از این استراتژی در حوزهی پلتفرمهای ویندوز RT و ویندوزفون، با توجه به سهم این شرکت در این بخش چندان مشکلساز نیست، اما در حوزهی پلتفرمهای فراگیر(مثل ویندوز 8) مایکروسافت برای مدیریت و بازنگری همکاری با سازندگان کامپیوتر و بدست گرفتن بازار کامپیوترهای شخصی که اکنون بیش از پیش به سمت ابزارهای موبایل میرود، راه سختی پیش رو دارد. مقامات مایکروسافت ادعا کردهاند که این شرکت فعلا برنامهای برای ورود به صنعت تولید کامپیوترهای شخصی ندارد و بعد از تصاحب نوکیا، فعالیتهای مایکروسافت به عنوان یک تولیدکنندهی سختافزار، فقط محدود به تولید تلفنهای همراه خواهد بود. با این حال نباید فراموش کرد که مایکروسافت پیش از این دست به تولید کامپیوترهای مبتنی بر ویندوز 8 زده بود. علاوه بر این، کمتر از 10 روز پیش، این شرکت مراسم رونمایی از محصولات جدید خود را با تاکیدی ویژه بر سری تبلتهای Surface Pro 2 برگزار کرد. ارزیابیها حاکی از این است که Surface Pro 2 میتواند رقیبی بسیار جدی در بازار لپتاپهای هیبریدی تلقی شود. «استفاده از قابلیتهای نوکیا در حوزهی تولید و بهرهگیری از دامنهی نفوذ آن در جهان و ورود ناگهانی مایکروسافت به بازار کامپیوترهای شخصی»، آیا این تمام طرح و نقشهی مایکروسافت بوده است؟
آیا آشتی با گوگل جزء برنامه خواهد بود؟
عرضهی سیستم عاملی با قابلیت استفاده از سرویسهای Youtube، بدون اجازهی گوگل ممکن نیست، با این حال هر دو پلتفرم ویندوزفون و ویندوز RT از اپلیکیشن Youtube بهره میبرند. پیش از این و در پی بروز اختلاف بین مایکروسافت و گوگل، برخی سرویسهای گوگل (مانند جیمیل) در پلتفرمهای مایکروسافت از دسترس خارج شدند. مسلما تا زمانی که مایکروسافت با این غول جستجو به راهکاری آشتیجویانه نرسد پلتفرمهای این شرکت (مشخصا ویندوزفون) نیز به حاشیه رانده خواهند شد. با اینکه گوگل و مایکروسافت در این کشمکش به یک اندازه مقصر هستند، اما واقعیت تلخ این است که گوگل سهم بیشتری در پلتفرم موبایل در اختیار دارد و همین امر ابتکار عمل را از مایکروسافت گرفته است. تصمیمگیری در مورد سرانجام این رویارویی و هدایت آن در جهت منافع مایکروسافت، یکی از چالشهای مدیر عامل جدید خواهد بود.
ارائهی خدمات یا ابزارها؟ کدامیک مهمتر است؟
اولویتبندی سرویسها و ابزارها، خط مشی فعالیتهای آتی مایکروسافت را مشخص خواهد کرد. آیا مایکروسافت روش شرکتهای مطرحی چون گوگل و اپل را در پیش میگیرد؟ روش Vertically integrate یا ارائهی توام سرویسهای سختافزار و نرمافزاری (با تکیه بر فروش سختافزار) همواره جزئی جدا نشدنی از استراتژی اپل بوده است. در مقابل، متد horizontal services یا ارائهی پلتفرم و سرویسهای مختلف و همکاری با دیگر تولیدکنندگان (با تکیه بر سودآوری مبتنی بر سرویسدهی) قرار دارد که این روش مشخصا توسط شرکت گوگل دنبال میشود. البته استراتژیهای دیگری نیز در صنعت وجود دارند که به ندرت توانستند به موفقیت دست یابند. با توجه به اظهارات چند روز پیش «امی هود»، مدیر بخش مالی مایکروسافت، به نظر میرسد که این شرکت ترکیبی از هر دو روش را بکار گیرد.
گرایش به سمت استراتژی گوگل یا اپل؟
با این حال طبق گفتهی «بن تامپسون»، یکی از تحلیلگران وبسایت stratechery:
استراتژیهای مبتنی بر سرویسدهی و سیاستهای ابزار محور، اساسا در نقطهی مقابل هم قرار دارند. سرویسهای هر شرکت، تا ابد تاوان «استراتژی پشتیبانی از ابزار» آن شرکت را خواهند داد!
بن تامپسون
در واقع این رویکرد، فرصتی برای بهرهگیری دیگر شرکتها فراهم میکند. برای مثال شرکت اپل در پاسخ به تصمیم مایکروسافت مبنی بر عدم ارائهی مجموعه نرمافزارهای آفیس برای آیپد، با عرضهی بستهی نرمافزاری iWork بصورت مجانی جای خالی آن را پر نمود. اپل بخوبی دریافته بود که وجه تمایز مهم تبلتهای مبتنی بر ویندوز 8، در نرمافزارهای آفیس آنها خلاصه میشود. از سویی دیگر اپلیکیشنی مثل Skype که تحت مالکیت مایکروسافت قرار دارد، به واسطهی استفاده در اکثر پلتفرمها کاملا فراگیر شده است. ایجاد توازن در بهرهگیری از هر دو روش، یکی از چالشهای کلیدی مدیر عامل آینده مایکروسافت به شمار میرود.
تاکنون کمتر شرکتی روش مایکروسافت را برای ایجاد تغییرات بنیادین بکار گرفته است و البته مدیران اندکی نیز با پشتکاری که استیو بالمر از خود نشان میدهد، درصدد ایجاد تغییراتی این چنینی بودهاند. اما بالمر برای پیشبرد این تغییرات زمان زیادی ندارد. شخصی که جایگزین وی خواهد شد مسلما باید تصمیماتی دشوار بگیرد و در عین حال سهامداران مایکروسافت را راضی نگه دارد; اما قدم اول، پیدا کردن فردی شایسته است، موضوعی که بسیار پیچیده به نظر میرسد.