در بزرگترین بازار موبایل تهران قدم میزنم. از پشت ویترین پر زرق و برق مغازهها، چشمانم گوشیهای زرد و طلایی را دنبال میکند. برق چشمنواز گوشیهای ساخته شده از تیتانیوم، الماس و طلای سفید نظرم را بیشتر به خود جلب میکند و مدام در پی قیمت گوشیهای لوکس هستم. قیمتهای 20 تا 100 میلیونی و گاهی بیشتر شگفت زدهام میکند. قصد خرید ندارم اما وجود گوشیهایی با قیمت نجومی در ایران که مشتریان زیادی هم دارد، برایم جالب است.
از جلوی هر فروشگاهی که رد میشوم صدایی نظرم را جلب میکند. جر و بحث فروشندگان و خریداران، موسیقی این بازار است، اما از جایی میگذرم که این موسیقی ریتم تندتری به خود گرفته و به داد و فریا تبدیل شده. کنجکاوتر میشوم که بدانم چه اتفاقی افتاده! البته شنیدن چنین صداهایی در این مرکز خرید عادی است.
پشت ویترین این فروشگاه به انتظار میایستم تا بیشتر دستگیرم شود. از یکی دو نفر سوال میکنم و متوجه میشوم که داستانی تکراری است. بعد از جر و بحثی که به دعوا ختم میشود، خریداران متضرر از فروشگاه خارج میشوند و به دنبالشان راه میافتم. بالاخره با کلی مقدمه چینی توضیح میدهم که خبرنگارم و شاید بتوانم کمکتان کنم. برایم توضیح میدهد.
داستان را از زبان خریدار متضرر نقل میکنم.
برای خرید به بزرگترین مرکز خرید گوشی در تهران مراجعه کردیم. پس از پرس و جو در فروشگاههای مختلف، بالاخره تصمیم گرفتیم که از یک فروشگاه خرید کنیم. وارد شدیم و گوشی مورد نظر را سفارش دادیم.
قیمت گوشی یک میلیون و 500 هزار تومان بود بعد از تفاهم روی قیمت، فروشنده تاکید کرد که اگر برچسب ضدخش روی گوشی نباشد بعد از مدتی گوشی خط و خش برمیدارد و آسیب میبیند و روی وضوح تصویر تاثیر میگذارد. متقاعد شدیم که برچسبی به قیمت 25 هزار تومان روی گوشی ما چسبانده شود. به بهانه خرید برچسب از فروشگاه کناری، فروشنده از مغازه خارج شد و بعد از بازگشت، قیمت برچسب را 175 هزار تومان اعلام کرد. بعد که اعتراض کردیم، توضیح داد قیمت هر برچسب 25 هزار تومان بوده و لازم بود هفت لایه برچسب روی گوشی چسبانده شود.
بالاخره با وجود نارضایتی علاوه بر قیمت گوشی، هزینه برچسبها را نیز پرداخت کرده و از فروشگاه خارج شدیم. خواستیم درباره صحت گفتههای فروشنده در مورد برچسبها اطمینان حاصل کنیم، اما به هر فروشگاهی که سر زدیم پاسخی سربالا دریافتیم و بعد متوجه شدیم فروشندهای که گوشی را از وی خریدهایم دنبالمان میکند و فروشگاههای دیگر جرات پاسخگویی درست را ندارند.
به هر حال از مرکز خرید خارج شدیم، هنوز از آنجا دور نشده بودیم که متوجه نو نبودن گوشیمان شدیم.
بنابراین دوباره به فروشگاه مورد نظر بازگشتیم و علت را جویا شدیم که پاسخهای جالبی هم دریافت کردیم: گوشی نو به شما فروخته شده و خودتان گوشی را عوض کردهاید یا قاب گوشی را خراب کرده و ادعا میکنید گوشی دست دوم به شما فروختهایم.
به این ترتیب کارمان به کلانتری و در نهایت اتحادیه کشیده شد و در آخر مقصر شناخته شدیم که چرا به فروشنده اعتماد کردهایم و قبل از خروج محتوای جعبه را بررسی نکردهایم.
پس از چند روز رفت و آمد به کلانتری و اتحادیه، بالاخره یکی از مسوولان اتحادیه سفارشمان را به یکی از مدیران پاساژ کرد. وی پس از بازخواست فروشنده، وی را مجبور به تعویض گوشی کرد و البته در این مورد شانس با ما یار بود، زیرا در راهروهای کلانتری و اتحادیه با افراد بسیاری برخوردیم که دستشان به جایی نرسیده و در نهایت مشتری اول و آخر همان گوشی دست دوم بودند.
این داستانی است که مرتب در مرکز خرید موبایل اتفاق میافتد و شاید قربانی بعدی شما باشید و در آینده چنین داستانی برایتان اتفاق بیفتد.
اما چرا چنین اتفاقی میافتد، چرا برخی از فروشندگان موبایل به دنبال گرانفروشی، کالااندازی و اموری از این دست هستند؟ بازار موبایل بسیار داغ است و سود سرشاری در آن جاری است. اما فروش در این بازار تماما رقابتی هم کار آسانی نیست. اجارههای ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومانی مغازهها و دیگر هزینهها، کمر شکن هستند و برخی فروشندگان برای کسب درآمد بیشتر دست به هر کاری میزنند. بسیاری از مردم شاید هیچوقت متوجه نشوند، هزینهای که بابت نصب نرمافزار، کاور، پوشش روی صفحه نمایش و بعضی از لوازم جانبی پرداخت میکنند، گزاف است. شاید درستش این باشد که مسئولین نگاه نظارتی دقیقتری بر روند تامین و فروش کالا داشته باشند تا کمتر شاهد چنین مواردی باشیم. نظر شما در این باره چیست؟ آیا تجربهی مشابهای دارید؟