۷۰ سال پیش در چنین روزی «فیلد مارشال اروین یوهانس اوگن رومل» یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی جنگ جهانی دوم که برای هر دو طرف درگیری محترم بود، فوت کرد.
۷۰ سال پیش در چنین روزی یعنی ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۴۴ فیلد مارشال اروین رومل ملقب به روباه صحرا با خوردن کپسول سیانور به زندگیش خاتمه داد. اروین رومل در تاریخ ۱۵ نوامبر سال ۱۸۹۱ در شهر هایدن هایم بخش جنوبی کشور آلمان متولد شد. اروین در دوران کودکی توانایی مهندسی زیادی را از خود نشان میداد در حالی که تنها ۱۴ سال سن داشت، توانست یک گلایدر ساده با دوستش بسازد که قادر بود مسافتهای کوتاه را طی کند. او کمی پس از خرید موتورسیکلت، به این مهارت دست یافت تا بتواند آن را بطور کامل جدا و مجدد سر هم کند.
در حالی که وی تمایل زیادی به گذراندن دورههای مهندسی داشت به خواست پدر وارد مدرسه نظامی شد و در سال ۱۹۱۲ به درجه افسری رسید. با بروز جنگ جهانی اول، اروین رومل نیز وارد جنگ شد و در نبردهای سنگینی در فرانسه و ایتالیا شرکت کرد. رومل در خلال جنگ جهانی اول با نشان دادن شجاعت و استعدادهای نظامی خود توانست ۳ بار مدال صلیب آهنین درجه یک را دریافت کند و یکبار نیز موفق به کسب عالیترن مدال آلمان در دوران رایش دوم شد. رومل در نبرد لونگارنو توانست ۱۵۰ افسر و ۹٫۰۰۰ سرباز ایتالیایی را به اسارت در آورده و ۸۱ دستگاه توپ جنگی آنها را به غنیمت بگیرد. بعد ازجنگ جهانی اول رومل بر اساس تجربیاتش در خلال جنگ جهانی اول شروع به نوشتن کتاب تاکتیکهای پیاده نظام کرد که بعد از جنگ مورد توجه بسیاری از مدرسههای نظام در دنیا قرار گرفت. بعد از جنگ جهانی اول آلمان به دلیل معاهده ورسای مجبور به اخراح بسیاری از سربازانش و کاهش نیروی انسانی ارتش تا ۱۰۰ هزار نفر شد. رومل دوست داشت که یک افسر عملیاتی باقی بماند و علاقهای به کارهای دفتری نداشت، لذا بعد از جنگ با در نظر گرفتن شرایط موجود تصمیم گرفت که به آموزش نیروهای جوان بپردازد و در مدرسههای نظامی مشغول به تدریس شد. در همین دوران بود که رومل کتاب معروف وقتی پیاده نظام حرکت میکند را به رشته تحریر درآورد که یک نوع آوری و تحول در دکترینهای نظامی و کتابهای آموزش نظامی آن دوران بوجود آورد و جالب است بدانید که این کتاب کماکان مورد استفاده دانشگاههای نظامی معتبر دنیا قرار دارد. همین کتاب موجب آشنایی آدولف هیتلر با اروین رومل شد.
رومل در ادامه کتاب اول کتاب نقش تانک در حمله را نوشت. با آغاز جنگ جهانی دوم در لهستان و بعد از اشغال ورشو رومل به دستور مستقیم هیتلر به برلین بازگشت و فرمانده قرارگاه ستاد فرماندهی کل ارتش آلمان شد و در آنجا از نزدیک به بررسی عملکرد یگانهای زرهی جدید ارتش آلمان میپرداخت. در عملیات حمله به فرانسه هیتلر رومل را به فرماندهی لشکر هفتم زرهی منصوب کرد که جنگ فرانسه با توجه به عملکرد خارق العاده آنها زیر نظر اروین رومل این لشگر معروف به لشکر اشباح شده بود. بعد از پایان نبرد در فرانسه در زمانی که ارتش آلمان در مرزهای شوروی صف آرایی کرده بود، هیتلر با مشکل جدیدی روبرو شد و آن عدم کسب نتایج قابل قبول نیروهای ایتالیایی در عملیاتهای نظامی در شمال آفریقا بود. ایتالیا در جنگ جهانی دوم مسئولیت این را به عهده داشت تا با اشغال شمال آفریقا و گرفتن تنگه جبل الطارق و کانال سوئز شود تا مانع رسیدن مواد خام و حیاتی انگلستان گردد و این کشور با بحران جدی در تامین مواد برای جنگ با آلمان روبرو شود. اما ایتالیاییها بر خلاف آلمانها که عملکردی بینظیری در ابتدای جنگ داشتند، مرتب باشکست روبرو میشدند. در این شرایط بود که ادولف هیتلر تصمیم گرفت تا اروین رومل را به آفریقا بفرستد و این آغازی بود بر شروع افسانه روباه صحرا.
در تاریخ ۱۲ فوریه سال ۱۹۴۱ اروین رومل وارد خاک لیبی شد تا فرماندهی سربازانی را که برای تقویت نیروهای ایتالیایی به آفریقا ارسال شده بودند را به عهده بگیرد. با حضور رومل در آفریقا نیروهای آلمانی منسجم شده و گسترش یافتند تا زیر نظر اروین رومل تبدیل به یک سپاه کامل شدند.
در ۲۴ مارس ۱۹۴۱، رومل حملهای ترتیب داد و با دور زدن توبروک، در ۱۴ آوریل به مرز مصر رسید. در آنجا نیروهای بریتانیایی با لشگر رومل و نیروهای ایتالیای تا ماه نووامبر درگیر بودند. ارتش متفقین در آفریقا با بهره گیری از تغییر مسیر منابع مادی و انسانی از افریقای شمالی به جبهه شرق در تابستان و پاییز، طی عملیات معروف به «جنگجوی صلیبی» به مواضع رومل حمله کردند تا بتوانند مواضع استراتژیک رومل را تحت کنترل بگیرد اما استراتژیهای جنگی رومل در دفاع موجب شد که متفقین و به خصوص بریتانیاییها شکستهای زودهنگام و سنگینی را بپذیرند. اما با فشار زیاد توانستند نیروهای رومل را به لیبی عقب برانند و پادگان واقع در توبروک (طبرق) را آزاد کنند و رومل را مجبور کردند تا در ۶ ژانویه ۱۹۴۲ به العقیله (در مرز استانهای لیبیایی سیرنایکا و تریپولیتانیا) عقب نشینی کند. البته نکته این نبردهای طولانی در استراتژیهای دفاعی رومل بود که حملات سنگین متفقین را با کمترین تلفات و خسارت دفاع میکرد و خسارت سنگینی را به مهاجمان وارد میکرد. توانایی آلمانیها در انتقال منابع به آفریقای شمالی بعد از تثبیت کردن جبههی شرقی در ژانویه ۱۹۴۲ و تغییر مسیر منابع بریتانیا برای مقابله با تهدید نیروهای ژاپنی در اقیانوس آرام بعد از ۷ دسامبر ۱۹۴۱، به رومل این امکان را داد تا حمله دیگری را در ۲۱ ژانویه آغاز کند. طی دو هفته، سربازان متحدین به الغزاله در غرب توبروک رسیدند. در ۲۶ ماه می ۱۹۴۲، سربازان آلمانی و ایتالیایی دست به حمله دیگری به نام "ونیزیاً زدند و توانستند توبروک را محاصره و نیروهای متفقین را به مرز مصر عقب برانند. در ۲۱ ژوئن، توبروک سقوط کرد و نیروهای رومل بریتانیاییها را تا مصر دنبال کردند. هیتلر برای قدردانی از رومل بعد از این عملیات بزرگ به وی درجه فیلد مارشالی داد.
فیلد مارشال اروین رومل، تنها رهبر نظامی در جنگ جهانی دوم بود که نه تنها مورد احترام افراد زیر امرش بود، بلکه شدیداً مورد ستایش دشمنانش نیز قرار میگرفت. وینستون چرچیل از او به عنوان ژنرالی بزرگ یاد کرد: «تحرک و جرات او در شمال آفریقا، فجایع هولناکی را بر ما وارد کرد.» لیدل هارت از او به عنوان یک نابغه نظامی یاد کرد که در شمال آفریقا به عنوان قهرمانی برای سربازان ارتش بریتانیا که با او میجنگیدند در آمده بود. او اضافه میکند در طول قرنها تاریخ جنگ در مقایسه با وی تنها ناپلئون چنین تاثیری بر وی داشته است.
بعد از عملیاتهای بینظیر رومل از نظر تکنیکی و تاکتیکی در شمال آفریقا، انگلیسیها به اروین رومل لقب روباه صحرا دادند، نه به خاطر تحقیر، بلکه در ستایش زیرکی، سرعت عمل و قدرت تصمیم گیری آنی او در عملیاتهای نظامی که موجب شگفتی و تحسین سربازان و فرماندهان نیروهای دشمن قرار گرفته بود. در خلال سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ شهرت رومل جهانی شده بود و تنها نام رومل کافی بود تا روحیه نیروهای متفقین در نبرد با وی از بین برود.
با وجود عقب نشینیهای تاکتیکی که او گاهی انجام میداد، ارتش هشتم متفقین را مدام به سوی شرق عقب میراند. شهرت او چنان به اوج رسید که یک فرمانده بریتانیایی لازم دید تا به سربازانش گوشزد کند که: «رومل نه جادوگر است و نه یک سوپر من». در نبوغ نظامی و استثنایی بودن رومل همین بس که ژنرال مونتگومری فرمانده ارتش هشتم متفقین در مورد او گفته بود: «بزرگترین افتخار دوران نظامی بودنم این است که، هم رزم من مارشال رومل بود». نیروهای متفقین با توجه به برتری نفرات و تدارکات قوی و با توجه به مشکلات زیادی که نیروهای تحت امر رومل در تامین سوخت تانکها و تدارکات جنگی بدلیل بیکفایتی نیروهای ایتالیایی داشتند سر انجام توانستند نیروهای متحدین را در جولای سال ۱۹۴۲ در العلمین متوقف کنند. با وجود موفقیت نیروهای متفقین در توقف رومل در العلمین، نخست وزیر بریتانیا که خطر رومل در آفریقا را بسیار جدی میدید تصمیم گرفت تا تمام فرماندهان ارشد خود در خاورمیانه را تغییر دهد و ژنرال مونتگومری معروف را به عنوان فرمانده ارتش هشتم منسوب کند. در تاریخ ۳۰ اگوست سال ۱۹۴۲، نیروهای متفقینِ تحتِ امرِ فیلد مارشال رومل آخرین حمله خود در صحرای غرب انجام دادند در حالی که رومل به شدت از نبود تدارکات مناسب و سوخت برای یگانهای زرهیاش در فشار بود وی سعی میکرد تا با تاکتیکهای جنگی مناسب و صرفهجویی تا آنجا که میتواند به پیشروی خود ادامه دهد. با توجه به این موضوع که نیروهای انگلیسی مسیر تدارکات دریایی آلمانیها را قطع کرده بودند و میدانستند که یگانهای زرهی رومل در سوخت با کمبود مواجه هستند ولی جرات حمله به وی را نداشتند و تماما سعی در حفظ مواضع خود میکردند.
در ۳ سپتامبر، بریتانیاییها نیروهای متحدین را در نبرد علم الهلفا - درست در جنوب العلمین- متوقف کردند. مونتگومری بعد از جمعآوری سربازان و تجهیزات از جمله تانکهای جدید آمریکایی که برای کمک در نبرد آفریقا ارسال شده بود در ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ به نیروهای رومل در العلمین حمله کردند و نبرد معروف العلمین شکل گرفت. ۱۰ روز بعد، نیروهای رومل در حالی که نمیتوانستند در مقابل نیروهای انگلیسی که تازه با رسیدن تانکهای جدیدِ امریکایی به سوخت تجهیز شده بودند مقاومت کنند مجبور به عقب نشینی شدند. نبرد العلمین جایی است که مسیر جنگ جهانی دوم، تغییر میکند و متفقین از نیرویی مدافع به نیرویی مهاجم تبدیل میشوند. البته باید گفت رومل فقط به خاطر ضعف تدارکاتی شکست خورد و نه ضعف تاکتیتکی و فرماندهی در عملیات. رومل به امید حفظ نیروهای رزمنده خود برای نبرد در یک موقعیت استراتژیک بهتر، به سرعت به لیبی عقب نشینی کرد و در ۲۳ ژانویه ۱۹۴۳ تریپولی پایتخت لیبی را ترک کرد و یک هفته بعد به مرز تونس رسید. شکست رومل در عملیات آفریقا همزمان شد با عقب نشینی گسترده ارتش ورماخت در جبهه شرق در مقابله با ارتش شوروی لذا هیتلر دستورداد تا رومل به آلمان برگردد.
هیتلر رومل را ابتدا بعنوان بازرس نظامی ارتش آلمان در حوزه مدیترانه منصوب کرد و به ایتالیا فرستاد. درآنجا رومل که دلیل اصلی شکست خود را در آفریفا حماقتها و استباهات نیروها و فرماندهان ایتالیایی میدانست که نتوانستند سادهترین ماموریت در تدارکات جنگی را در آفریقا انجام دهند با آنها دچار مشکل شد و دشمنی بین رومل و فرماندهان ایتالیایی باعث شد تا رومل از جبهه جنوب به فرانسه منتقل شود و مسئول ساخت دیوار دفاع ساحلی معروف به دیوار آتلانتیک شود. او بعد از مدتی به فرماندهی ارتش گروه ب در فرانسه منصوب شد. هدف او مقابله با حمله متفقین به فرانسه بود. او در این سمت تحت فرماندهی مارشال فون روندشتدت فرمانده کل جبهه غرب قرار داشت. سرانجام قوای متفقین تصمیم گرفت که تهاجم سراسری خود در جبهه نرماندی را در بامداد روز ششم ژوئن ۱۹۴۴ که هوا تا حدی مهآلود بوده و آلمانها قدرت دیدشان بر سطح دریا بسیار اندک بود، انجام دهند. فرماندهی دفاع از دیوار آتلانتیک برعهده دو نفر مارشال آلمانی بود. عملیات هجوم به وسیله ۱۶ هزار هواپیما که ۵ هزار فروند آن شکاری و ۵ هزار و ۵۰۰ فروند آن بمبافکن سنگین و بقیه از انواع هواپیماهای دیگر بودند، آغاز شد و همچنین ۶ هزار کشتی نفربر به غیر از تانکهای شناور ، ۱۶۲۱ رزماور و ناوشکن و ۱۵۰۰ کشتی اژدرافکن و مین جمعکن از بامداد ششم ژوئن عملیات جنگی بر ضد دیوار آتلانتیک و سپس پیاده شدن قوای متفقین را آغاز کردند. در جریان یکی از این عملیات هوایی اتومبیل مارشال رومل مورد حمله هوایی قرار گرفت و زخمی شد ولی به سرعت او را معالجه کردند به طوری که توانست به اتفاق مارشال روندشتدت به برلین نزد هیتلر برود و از او خواست قوای آلمان قبل از نابودی کامل برای دفاع از میهن آلمان عقبنشینی کند تا در نبرد آینده توفیقی به دست آید.
پس از شکاف دیوار آتلانتیک روزانه ۲۵ هزار سرباز متفقین وارد فرانسه میشد. در ۱۹ ژوئن تمام شبهجزیره «کوتانتین» سقوط کرد و در ۲۷ ژوئن بندر شربورگ به دست متفقین افتاد و سپس کاملاً دیوار آتلانتیک سقوط کرد.
در تاریخ ۲۰ جولای سال ۱۹۴۴ ا انفجار یک بمب کیفی در آشیانه گرگ، عملیات ترور آدولف هیتلر اجرا شد؛ ولی این سوء قصد به جان رهبر آلمان موفقیتآمیز نبود. این عملیات توسط افسران و ژنرالهای عالیرتبهی ارتش آلمان برنامهریزی شده بود. طراح این سوء قصد آدمیرال ویلهلم کاناریس و گونتر فون کلوگه بودند و مجری عملیات بمبگذاری کلاوس فن اشتوفنبرگ بود.طبق برنامهریزی قبلی کلاس فوناشتوفنبرگ این فرصت را پیدا میکند تا برای ارائه گزارش در مورد ارتش ذخیره آلمان که برای عملیات والکیری تعیین شده بود، وارد جلسه سران ارتش آلمان در آشیانه گرگها با حضور آدولف هیتلر شود. برنامهریزان عملیات از این فرصت برای انتقال بمب در کیف به محل جلسه استفاده میکنند. وقتی اشتوفنبرگ وارد جلسه میشود مشغول آماده کردن گزارشات خود شده و کیف حاوی بمب را در نزدیکی میزی که فرماندهان همراه هیتلر نقشههای جنگی را برنامهریزی میکردند قرار میدهد. بعد از قرار دادن بمب فون اشتوفنبرگ جلسه را به بهانه تماس تلفنی ترک میکند و بعد از آن به سرعت به سمت برلین حرکت میکند. در این بین یکی از افسران پایش به کیف برخورد میکند و آنرا کمی دورتر و پشت قسمت چوبی میز قرار میدهد. در این سوءقصد آدولف هیتلر جان سالم بهدر میبرد و هیچ گونه صدمهی نمیبیند. بعد از این ترور نا فرجام تمامی سران عملیات ترور به سرعت دستگیر شدند که در میان اعترافات نام فیلد مارشال رومل نیز برده شد که وی بصورت لفظی از این عملیات حمایت کرده بود. بدلیل این موضوع که رومل از ژنرالهای مورد علاقهی هیتلر بود و همچنین اعتبار مناسبی در میان مردم آلمان داشت، هیتلر دو ژنرال عالیرتبه را با دستوری محرمانه به مقر رومل میفرستد. دو ژنرال آلمانی با رومل ملاقات کردند، آنها به او اطلاع دادند که او متهم به خیانت است، اتهامی که او با گفتن یک "البته" این اتهام را تایید کرد. ژنرال بورگدورف به او اطلاع داد که او دو گزینه دارد یا محاکمه نظامی را بپذیرد یا در قبال تضمین امنیت خانوادهاش و حفظ افتخارات نظامیش تن به خودکشی دهد. رومل خودکشی را برگزید. بعد از خداحافظی با همسر و پسرش به همراه دو ژنرال و یک راننده خانهاش را ترک کرد و در جنگل مجاور منزلش یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگیش در تاریخ ۱۴ اکتبر سال ۱۹۴۴ خاتمه داد.
رومل یکی از بزرگترین فرماندهان جنگی در تاریخ است که اعتبارش را نه فقط بخاطر پیروزیهای جنگی بلکه بخاطر حفظ اصول اخلاقی در خلال جنگ کسب کرده است. او به همین خاطر برای دو طرف جنگ محترم بود. رومل هیچگاه اسرای جنگی را اعدام نکرد و با تمام اسرای جنگی طبق اصول اخلاقی و قوانین جنگی برخورد میکرد. حتی زمانی که هیتلر دستور اعدام بعضی از کماندوهای گردان ترور بریتانیا که دستگیر شده بودند را صادر کرد رومل با این فرمان مخالفت کرد و با آنها همچون اسرای جنگی برخورد کرد. رومل اعتقاد داشت که در جنگ از دست دادن جان انسانها امری اجتناب ناپذیر است و این ماهیت جنگ است، اما انسانها باید از دست رفتن بی دلیل جان هم نوعخود تا انجا که میتوانند جلوگیری کنند. رومل تنها فرمانده جنگی هیتلر بود که بیپروا دستور مستقیم هیتلر مبنی بر اعدام بعضی از اسرای جنگی را رد کرد حتی زمانی که یکی از فرماندهان کماندوی انگلستان که مامور دستگیری یا کشتن رومل بود و در عملیات خود شکست خورد و جانش را از دست داد رومل دستور داد تا برای وی مراسم تشیع با بالاترین احترامات نظامی برگزار شود و حتی زمانی که رومل مامور ساخت دیوار آتلانتیک بود، وی از کارگران فرانسوی به عنوان برده استفاده نکرد و به آنها در مقابل کاری که انجام میدادند حقوق میداد و اصول اخلاقی و انسانی را در قبال آنها رعایت میکرد. ارتش تحت امر رومل در آفریقا هیچگاه بخاطر نقض حقوق انسانی باز خواست نشد و هیچگونه گزارشی مبنی بر رفتار غیر انسانی از سوی نیروهای تحت امر رومل در آفریقا گزارش نشد.