پس از خلق هوش جامع مصنوعی، زندگی چگونه خواهد بود؟

به گزارش گروه علمی ایرنا[1]، وبگاه بیگ ثینک در گزارشی آورده است: هنگام صحبت از تأثیرات هوش جامع مصنوعی (AGI)، اغلب بر اختلالات اجتماعی، مانند از دستدادن شغل یا ظهور دستکاریهای مبتنی بر هوش مصنوعی، متمرکز است؛ اما لوئیس روزنبرگ (Louis Rosenberg)، دانشمند رایانه، استدلال میکند که عمیقترین تأثیر هوش جامع مصنوعی ممکن است شخصیتر باشد: بحران هویت فلسفی.
روزنبرگ استدلال میکند که اگر ما از سر بیفکری تصمیم بگیریم تفکر خود را به هوش جامع مصنوعی برونسپاری کنیم، اساساً معنای انسانبودن را تضعیف خواهیم کرد.
وی نظرات خود را در این زمینه اینگونه بیان میکند:
طی چند هفته گذشته، از متخصصان هوش مصنوعی پرسیدهام که آیا از نظر ذهنی برای اَبَرهوش مصنوعی آمادهاند یا خیر. آنها شانه بالا میاندازند و نگرانیهای مختلفی را درباره تأثیرات بالقوه بر بازار کار یا تهدید اطلاعات نادرست مبتنیبر هوش مصنوعی ابراز میکنند.
آنها همچنین به جنبههای مثبت بالقوه آن، مانند توانایی اَبَرهوش در کمک به ما در درمان بیماریها، متحولکردن انرژی پاک، رمزگشایی از اسرار کیهان و شاید برقراری صلح جهانی اشاره میکنند.
این انتقاد به خود من هم وارد است. بیش از یک دهه است که درباره خطرات اَبَرهوش مصنوعی مینویسم و من نیز بر خطرات تاکتیکی خاص آن مانند مشکل دستکاری روانشناختی و پارادوکس ذهنی تمرکز کردهام؛ در عین حال، نتوانستهام صادقانه با این موضوع روبهرو شوم که هنگامی که ما انسانها به طور جمعی متوجه شویم که برتری شناختی خود را در زمین از دست دادهایم و احتمالاً هرگز آن را پس نخواهیم گرفت، زندگی واقعاً چگونه خواهد بود.
به عبارت دیگر، آنها هرگز واقعاً به این فکر نکردهاند که زندگی در روز پس از دسترسی گسترده به هوش جامع مصنوعی (AGI)، که از تواناییهای شناختی ما فراتر میرود، چگونه خواهد بود. در زمینههای مختلف، از دانش و تخصص گرفته تا برنامهریزی، استدلال، خلاقیت و حل مساله، به زودی گوی سبقت از ما ربوده میشود. این یک احتمال واقعی در آیندهای بسیار نزدیک است و هیچکس را نمیشناسم که صادقانه با تأثیر عمیق (و بالقوه تضعیفکننده) آن بر هویت ما بهعنوان انسان روبهرو شود.
بزرگترین تأثیر این امر بر انسانها، ایجاد بحران هویت خواهد بود که مانند مُشتی رباتیک بر صورت ما فرود خواهد آمد و ما را با واقعیت جدیدی حیران خواهد کرد که در آن هوش مصنوعی در جیبهایمان (و به زودی، در عینکها و هدفونهایمان) است و میتواند هر مشکلی را که در زندگی روزمره خود با آن مواجه میشویم، سریعتر، هوشمندانهتر و خلاقانهتر از آنچه خودمان میتوانیم انجام دهیم، حل کند.
در این وضعیت جدید، قبل از اینکه زحمت استفاده از مغزمان را به خود بدهیم، ناخودآگاه از هوش مصنوعی راهنمایی خواهیم خواست و در بسیاری از موارد، حتی نیازی به پرسیدن هم نخواهیم داشت، زیرا راهنماییها فقط به چشمها و گوشهای ما منتقل میشوند؛ دلیلش هم این است که هوش مصنوعی موجود در دستگاههای پوشیدنی شما به دوربینها و میکروفونهای داخلی دسترسی خواهد داشت و این امکان را برای آنها فراهم خواهد کرد که هرچه را شما میبینید و میشنوید، ببینند و بشنوند و بدینترتیب، از همه شرایط زندگی شما در لحظه مطلع شوند.
آنها همچنین سوابق اقدامات و واکنشهای شما را گردآوری میکنند که این امکان را برایشان فراهم میکند رفتارها و احساسات شما را تقریباً در هر موقعیتی و خواستهها و نیازهای شما را پیش از اینکه حتی به ذهنتان خطور کنند، پیشبینی کنند.
تصور کنید یک دستیار اَبَرهوشمند روی شانهتان نشسته، زندگیتان را زیر نظر دارد و در گوشهایتان نصیحتهایی را زمزمه میکند. این در ابتدا مانند یک اَبَرنیرو به نظر میرسد؛ اما همه ما بهتدریج متوجه میشویم صدای درون گوشهایمان از تکگویی (مونولوگ) درونی خودمان باهوشتر است. چه اتفاقی میافتد هنگامی که اعتمادمان به صدای درون هدفونهایمان بیش از صدای درون سرمان باشد؟
ترس من از این است که به عروسکهای خیمهشببازی دستیاران هوش مصنوعی خود تبدیل شویم؛ نه به این دلیل که گمان میکنم آنها نقشه شومی برای کنترل ما خواهند داشت، بلکه صرفاً به این دلیل که آنها جریانی از نصیحتها را به سوی ما سرازیر خواهند کرد که به همه راهحلهایی که خودمان میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم، برتری خواهد داشت.
Authors: صاحبخبران - جدیدترین و آخرین اخبار ایران و جهان - علمی-فناوری